loading...

حرفهای ناگفته

اینجا من و دلم و حرفهای ناگفته

بازدید : 10
يکشنبه 11 اسفند 1403 زمان : 2:01
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

حرفهای ناگفته

دوباره همسر بیکار شد sad

کاری که آزمایشی رفته بود مناسب سنش نبود و عذرشو خواستن . وقتی هم برای کار دوم که مهلت گرفته بود ، تماس گرفت گفتن چون سفارشها زیاد شده بوده مجبور شدن نیرو بگیرن و نیروی جدید هم جوانتر و کارآمدتر از همسر هست crying

برگشتیم سر خونه اول..

این روزا برام خیلی سخت داره میگذره ! به زور قرص قلبمو آروم نگه داشتم فقط .. وگرنه فکر شب عید منو از پا درآورده !

پ.ن

- صاحبکار قبلی که آقا محمودم براش کار میکرد ، از وضعیتمون باخبر شده و گفته شاید بتونم موقتا بیارمش سرکار .

هیچ دوست ندارم دوباره برگرده ،خودشم دلش رضا نیست ، ولی چاره‌‌‌ای نیست .. خوب می‌دونم که برای خود صاحبکارم جالب نیست . اما داره بزرگواری می‌کنه .

فعلا هنوز تماس نگرفته . تا خدا چه خواهد و چه پیش آید .

- پست مهتاب ادامه داره و دارم مینویسمش ، ولی یکم طولانیه و وقت نمیکنم زودتر تمومش کنم . نمیتونمم بیخیالش بشم چون رو دلم سنگینی می‌کنه اگه ننویسمش . پس مجبورم چند خط چند خط بنویسم تا تموم بشه بالاخره

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 9
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 368
  • بازدید کننده امروز : 349
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 370
  • بازدید ماه : 388
  • بازدید سال : 1894
  • بازدید کلی : 1910
  • کدهای اختصاصی