loading...

حرفهای ناگفته

اینجا من و دلم و حرفهای ناگفته

بازدید : 2
يکشنبه 6 ارديبهشت 1404 زمان : 17:06
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

حرفهای ناگفته

دیروز مامان اینا مهمون داشتن ، دوتا عمه جانم قرار بود با خانواده‌هاشون بیان اونجا وو همه دورهم جمع شیم . ولی درست وقتی مامان غذاشو هم حاضر کرده بود ، خبر رسید یکی از بستگانشون فوت شده و همگی مجبور شدن برگردن شهرشون ! طبیعتاً مهمونی کنسل شد ! و حتی بابا اینا هم برای شرکت در مراسم راهی شهرستان شدن .

اینجوری شد که دخترک داد حوصلم سررفته و این حرفا سر داد و ما مجبور شدیم جمع کنیم بریم دورهمی‌طرف اقوام همسر که بخاطر مهمونی مامان کنسلش کرده بودیم خخ

اونجا خوب بود . خوش گذشت در کل ، ولی حیف شد واقعا که مهمونی بابا اینا بهم خورد .

دلم میخواست عمه‌ها و بچه‌هاشونو می‌دیدم . نشد دیگه ..

------------------------------------------------

- کار با خواهر همچنان ادامه داره و طرح‌ها پشت سر هم مدام در حال تغییر کردنه !

در حالی فرصتمون خیلی خیلی کمتر شده !!

دیگه از حرص خوردن گذشته ، رسما پوکیدم خخ

چاره‌‌‌ای نیست ، این هفته رو هرطور هست باید طی کنم .

-------------------------------------------

- چند روز پیش دوباره چندتا پیشنهاد کار شد به همسر به واسطه پسرخاله !

ولی متاسفانه قبول نکرد !

و دیگه میدونید داستان داشتیم بازم با هم !

قهر من و منت کشی اونو و بازم هیچی به هیچی !

هوووف

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 8
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 174
  • بازدید کننده امروز : 170
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 176
  • بازدید ماه : 194
  • بازدید سال : 1700
  • بازدید کلی : 1716
  • کدهای اختصاصی